در مورد قاعده لطف گفته شد که خداوند در خلقت نخستین همه انچه شایسته انسان بوده اعم از حسن و جمال و کمال بعضاً بالفعل و بعضاً بالقوه به او داده است.

در زاد و ولدهای انسانی به مقدار فراهم شدن بستر و شرایط آن لطف نخستین نصیب مولود انسانی میشود.
اجازه بدهید با یک مثالی این را توضیح بدهیم:
جنینی شکل میگیرد.در شکل گیری این جنین عوامل متعددی دخالت دارد از جمله تغذیه و محیط و کیفیت لقاح و بعد هم بهداشت و مراقبت جنین که نتیجه اش تولد یک کودک(مولود انسانی) هست و آن مقدار از لطف نخستین که بر حسب شرایط تشکیل جنین مورد رعایت و دقت قرار گرفته به این کودک بخشیده میشود.
این جنین میتواند بخاطر رعایت حداکثری شرایط شکل گیری و بقا تبدیل به یک کودک با استانداردهای لازم تبدیل شود یا اینکه دچار نقص عضو جسمی یا عقلی و بیماری.
این مستثنی از قاعده لطف هست یعنی خداوند در اصل و اساس فراهم کردن عنصر حیات و شرایط حسن و جمال و کمال کوتاهی نکرده بلکه عامل زمینی در این موضوع دخالت داشته که اگر استانداردهای مربوطه رعایت میشد بهره حداکثری از قاعده لطف هم داشت.
طور دیگری به قضیه نگاه کنیم:
کودکی که محصول یک ارتباط غیر شویی رسمی است (چه اختیاری باشد چه اجباری)طبق قاعده لطف خداوند عنصر حیات و روح را به او میبخشد و هرمقدار بستر و شرایط حفظ و نگهداری جنین فراهم شود از همان منبع قاعده لطف بهره مند میگردد و شرایط ادامه حیات با تکمیل ابزارهای مادی و حتی عقلی و فکری برای او فراهم میگردد مگر اینکه عامل زمینی به هر دلیلی رشته ارتباط با این منبع را قطع کند یا دچار نقص نماید.
یعنی خداوند در اصل و اساس قاعده لطف خساست به خرج نمیدهد ولی میزان برخورداری از این قاعده طبق سنن الهی در زمین و بر حسب علت و شرایط جاری میشود.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها