در مورد ذات خدا گفتیم که قابل شناخت نیست و سئوال مطرح شد که وقتی ذات خدا قابل شناخت نیست اصلا چگونه ما خدایی را میشناسیم یا خدا شناخته میشود؟پاسخ هم این بود که از طریق تجلی صفات.

صفت چیست؟ صفت کلمه ایست که اسم را توصیف میکند.
در مورد خداوند هم این صفات هستند که به ما شناخت می دهند خداوند کیست و چیست.

اهل ایمان به دونوع صفات در مورد خداوند اعتقاد دارند:
صفات ذات
صفات فعل(فاعلی)

"صفات ذات" یعنی هرآنچه که با خودِ خدا سنجیده میشود بدون اینکه چیزی در مقابل آن باشد.
مثال:
حیّ یعنی زنده،ازل یعنی بی آغاز و ابد یعنی بی پایان،علم.
اینها صفات ذات است.

"صفات فعل(فاعلی)" یعنی هرآنچه که به عملکرد خداوند بستگی دارد
مثال:
خالق،رازق،مُحیی یعنی زنده کننده،مُمیت یعنی میراننده
اینها صفات فعل یا فاعلی هستند که وقتی از خداوند ظاهر شد می گوئیم خدا این (هم) است.

منظور از صفات فعل یا فاعلی این نیست که خداوند تا قبل از ظاهر کردن آن صفت ،فاقد آن صفت بوده و پس از انجام یک کاری(فعل) دارای آن صفت شده است.مثلا خداوند قبل از آنکه چیزی بیافریند "قدرت" بر خلق نداشته بلکه منظور این است که تا قبل از آفرینش ، صفت خالق بودن به او "اطلاق" نمیشد.

هم صفات ذات و هم صفات فعل در وجود خداوند قرار دارند اما صفات فعل بعد از انجام عملی یا کاری به ظهور وآشکاری میرسد و آنوقت خداوند به آن صفت خوانده و شناخته میشود.
با این توضیح یعنی صفات فعلی هم یک منشا ذاتی دارند.چطور؟یعنی خداوندی که "خالق" است صفت "خلق/آفرینش" را در خودش دارد.

پس چرا ما یک بخش از صفات را "ذاتی" و یک بخش را "فعلی" میدانیم؟
آن بخش از صفات که جنبه فعلی یا فاعلی نامیده میشود از منظر انسانی ونگاه پائین به بالاست.
یعنی انسان با توجه به تجلی و ظهور این صفات در جهان و مخلوقات به صفات ذات توجه میکند.
مخلوق را می بیند."خالق"(صفت فعل) را میشناسد و به صفت "خلق" (صفت ذات) توجه میکند.عظمت کائنات و خلقت را می بیند آنوقت "عالم،قادروحکیم"(صفات فعل) بودن خداوند را میشناسد و به "علم،قدرت و حکمت"(صفات ذات) خداوند توجه میکند.
انسان خداوند را از راه تجلی صفات(صفات فعل) میشناسد.از راه این شناخت متوجه صفات ذات میشود.شناخت صفات ذات،شناخت ذات خدا نیست بلکه این شناخت هم محصول تجلی صفات است نه ذات.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها